loading...
سـایــت عـاشقانه لاوین20/تفریحی و سرگرمی
آخرین ارسال های انجمن

چــــــای دَم کــُـن

 

خـَســــته اَم اَز  " تــَلخـــیِ نـِســـکافــه هــا "

 

چـــــای بـــا عـَـــطرِ " هــــل "

 

وَ  گــُــل هـــــایِ  قــــوری بـــِـــهـتــَر اَســـــت ...

ارسال نظر برای این مطلب
این نظر توسط لیلی در تاریخ 1394/11/11 و 22:36 دقیقه ارسال شده است

اگــــر مــیـخـواهـــی دروغــــی نـشـنـوی ، اصـــراری بــــرای شــنـیـدن حـــقیقت مــــکـن !

وودی آلن

این نظر توسط لیلی در تاریخ 1394/11/11 و 22:27 دقیقه ارسال شده است

” شازده کوچولو می گفت :
گل من گاهی بداخلاق و کم حوصله و مغرور بود
اما ماندنی بود .
این بودنش بود که او را تبدیل به گل من کرده بود . . . ”

شازده کوچولو – آنتوان دو سنت‌اگزوپری

این نظر توسط لیلی در تاریخ 1394/11/11 و 22:21 دقیقه ارسال شده است

” آدمیزاد چیست؟یک امید کوچک،یک واقعه ی خوش چه زود می تواند از نو دست و دلش را به زندگی بخواند؟اما وقتی همه اش تو دهنی و نومیدی است،آدم احساس می کند که مثل تفاله شده،لاشه ای،مرداری است که در لجن افتاده.”

سووشون – سیمین دانشور


این نظر توسط لیلی در تاریخ 1394/11/11 و 22:21 دقیقه ارسال شده است

” از خود گذشتگی بیشتر راه حل افرادی است که در آرزوی عشق سوزان هستند، اما چون توانائی عشق ورزی را از دست داده اند در فدا کردن زندگی خود عالی ترین درجه ی تجربه ی عشق را می بینند.”

داشتن یا بودن – اریک فروم

این نظر توسط لیلی در تاریخ 1394/11/11 و 22:20 دقیقه ارسال شده است

“این طور بارم اورده بودند که بترسم. از همه چیز. از بزرگتر که مبادا بهش بر بخورد، از کوچکتر که مبادا دلش بشکند، از دوست که مبادا برنجد و تنهایم بگذارد، از دشمن که مبادا بر آشوبد و به سراغم بیاید.
یکی میگفت: منه در میان راز با کسی که جاسوس هم کاسه دیدم بسی
یکی میگفت: مکن پیش دیوار غیبت بسی بود کز پسش گوش دارد کسی
یکی میگفت: سنگ بر باده ی حصار مزن که بود از حصار سنگ آید
و…….
راحتتان کنم، همه اش نصیحت بود، همه اش نهی، هیچ کس هم نگفت چکار باید کرد. یکی هم که از دستش در رفت گفت: “ای که دستت میرسد کاری بکن – پیش از ان کز تو نیاید هیچ کار” و بالاخره نگفت چه کار. این طور بود که هیچ چیز یاد نگرفتم از جمله مقاومت کردن را.”

همنوایی شبانه ارکستر چوبها- رضا قاسمی

این نظر توسط هانی در تاریخ 1394/11/11 و 19:37 دقیقه ارسال شده است

mersiiiiiii

این نظر توسط هانی در تاریخ 1394/11/11 و 19:37 دقیقه ارسال شده است

mersiiiiiii

این نظر توسط هانی در تاریخ 1394/11/11 و 19:37 دقیقه ارسال شده است

mersiiiiiii

این نظر توسط یغما در تاریخ 1394/11/11 و 18:10 دقیقه ارسال شده است

شکسته ای دل مرا ...رعایتی نمی کنی...!
چه شد که از مریض خود عیادتی نمی کنی..؟

مگر چه رفت بین ما .....چه شد که چون گذشته ها
بر این گدای عاشقی عنایتی نمی کنی

به قلب ما بجز صفا خدای ما نداده بود
خدا ....چرا تو هم دگر، دخالتی نمی کنی؟

دو چشم من به انتظار دیدن دوباره اش ...
گرفته بوی خستگی ...شفاعتی نمی کنی

خدای من دلم شکست و قامتم خمیده شد
و غرق حیرتم ....چرا قیامتی نمی کنی ..

این نظر توسط ترانه در تاریخ 1394/11/11 و 10:31 دقیقه ارسال شده است

فرزند هنر باش نه فرزند پدر
فرزند هنر زنده كند نام پدر


کد امنیتی رفرش
1 2 صفحه بعد
درباره ما

سایت عاشقانه لاوین20

•♥ برای حمایت از لاوین کد لوگو رو توی وبتون قرار بدین♥ با تشکر ♥•

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • ♥♥♥