از بهار که پیاده شوم
میشوم جاده ای میکشم چشمانم را
به انتهای خوابت و نیمه شبی
با بوسه شبنمی و دست نوازشی بر چهره ات
تا بخندی از لبانم گل نرگس بچینی
و گلهای نارنج را به قامتم هدیه کنی
و بگوئی دُردانه
تو آخرین ستاره خدائی
*نــــــادیــــــا*
ایـــن پــســـت تــوســـط : nadia