هزاران دست هم به سویم دراز شود !!!
پس خواهم زد …
تنها...
تمنای دستان تورا دارم...
باور کن خیلی حرف است
وفادار دست هایی باشی
که یک بار هم لمسشان نکرده ای
تـــوســط : zakhmiedel3
عنوان | پاسخ | بازدید | توسط |
جدیدترین عکس های خلاقانه و جالب | 2 | 968 | mahsa |
جوک باحال | 3 | 952 | seeleenaa |
نکات و آمار جالب در مورد سی و چهارمین جشنوراه فیلم فجر | 0 | 743 | fns4565 |
پس زمینه قالب وبلاگ | 2 | 833 | mahsa14 |
عکس سیبیل | 0 | 724 | mahsa14 |
شرکت در مسابقه تست هوش.اگه میگی باهوشی اثبات کن | 2 | 937 | karimh |
سری 7 | 1 | 877 | admin |
سری 5 | 0 | 681 | amr8 |
جداکننده مطلب | 0 | 720 | amr8 |
شکلک سری 4 | 0 | 716 | amr8 |
با سلیقه ها بیان تو | 1 | 750 | admin |
شکلک مینیون | 0 | 669 | amr8 |
شکلک های سری سوم | 0 | 611 | amr8 |
شکلک های سری 2 | 0 | 638 | amr8 |
☻کی بنر برای وبش میخواد یه نگا بنداز☻ ضرر نمیکنی... | 6 | 984 | amr8 |
هزاران دست هم به سویم دراز شود !!!
پس خواهم زد …
تنها...
تمنای دستان تورا دارم...
باور کن خیلی حرف است
وفادار دست هایی باشی
که یک بار هم لمسشان نکرده ای
تـــوســط : zakhmiedel3
این نظر توسط سفر تا انتهای شب در تاریخ 1394/07/09 و 8:45 دقیقه ارسال شده است | |||
دل عاشـق به پيغامى بسازد خمـــــار آلوده با جامى بسازد
مرا كيفيت چشم تو كافيست رياضت كش به بادامى بسازد |
این نظر توسط سفر تا انتهای شب در تاریخ 1394/07/09 و 8:39 دقیقه ارسال شده است | |||
پاييز شدم تـــا تو بهـــــارم بشوى پرونده سبـــــز روزگــــارم بشوى
اى عشق چرا مثل دلم زرد شدى من صبر نكردم كه دچارم بشوى |
این نظر توسط سفر تا انتهای شب در تاریخ 1394/07/09 و 8:33 دقیقه ارسال شده است | |||
يادت نرود كه ياد تو در ياد است آبـــادى دل بــــراى تــــو آبــــاد اســــت
از ياد نبــر دل حقيرم اى دوست در اين دل من هميشه يادت ياد است |
این نظر توسط سفر تا انتهای شب در تاریخ 1394/07/09 و 8:26 دقیقه ارسال شده است | |||
گلبرگ به نرمى چو بر و دوش تو نيست مهتاب به جلوه چون بنا گوش تو نيست
پيمــــانه به تاثير لب نـوش تـــــو نيست آتشكــــده را گـــرمى آغــــوش تو نيست |
این نظر توسط سفر تا انتهای شب در تاریخ 1394/07/09 و 8:19 دقیقه ارسال شده است | |||
جان غمگين،تن سوزان، دل شيدا دارم آنچه شايسته عشق است مهيا دارم
سوز دل، خون جگر، آتش غـم، در فراق چه بلاها كـــه ز عشقت من تنها دارم |
این نظر توسط سفر تا انتهای شب در تاریخ 1394/07/09 و 8:14 دقیقه ارسال شده است | |||
به روىِ برگ زندگى دو خط زرد مى كشم و چشم عاشق تو را كه گريه كرد مى كشم
تو رفتى و بدون تو كسى نگفت با خودش كـــه من بدون چشم تو چقدر درد مى كشم |
این نظر توسط سفر تا انتهای شب در تاریخ 1394/07/09 و 8:09 دقیقه ارسال شده است | |||
مرا ديوانه مى سازد نگـــــــاهش فغان از اين نگـــاه گـــــاه گاهش
لب او گر چه خاموش است ليكن سخن هاست پنهان در نگاهش |
این نظر توسط سفر تا انتهای شب در تاریخ 1394/07/09 و 8:03 دقیقه ارسال شده است | |||
عمريست غم و درد نشانم داده در آتش سينه اش امانم داده
رنجور ترين درخت باغش هستم هـــر بــــار مرا ديده تكانم داده |
این نظر توسط سفر تا انتهای شب در تاریخ 1394/07/09 و 7:56 دقیقه ارسال شده است | |||
جان غمگين،تن سوزان، دل شيدا دارم آنچه شايسته عشق است مهيا دارم
سوز دل، خون جگر، آتش غـم، در فراق چه بلاها كـــه ز عشقت من تنها دارم |
این نظر توسط یغما در تاریخ 1394/07/09 و 7:53 دقیقه ارسال شده است | |||
گفتم بمان ، نماند و هوا را بهانه کرد بادی نمی وزید و بلا را بهانه کرد می خواستم که سیر نگاهش کنم ولی ابرو به هم کشید و حیا را بهانه کرد آماده بود از سر خود وا کند مرا قامت نبسته دست ِ دعا را بهانه کرد من صاف و ساده حرف دلم را به او زدم اما به دل گرفت و ریا را بهانه کرد اما ، اگر ، نداشت دلش را نداد و رفت مختار بود و دست قضا را بهانه کرد گفتم دمی بخند که زیبا شود جهان . . پیراهن سیاه عزا را بهانه کرد می خواستم که سجده کنم در برابرش . . . سجاده پهن کرد و خدا را بهانه کرد می رفت سمت مغرب و اوهام دور دست صبح سپید و باد صبا را بهانه کرد او بی ملاحظه کمرم را خودش شکست . . . حال مرا گرفت و عصا را بهانه کرد بی جرم و بی گناه مرا راند از خودش قابیل بود و روز جزا را بهانه کرد |