loading...
سـایــت عـاشقانه لاوین20/تفریحی و سرگرمی
آخرین ارسال های انجمن

ایـنـکـــه
میـان دسـتـانَـت
لـحـظـه ای‌ چـشـــم هــــایــــم را بـبـنــــدم…
و دنـیــــا بـــه سکـوت صـــدای‌
نَـفَـس هــایَـت فــــرو رَوَد
نمیــــدانــــــی‌ …
چه هـیـجـــانــــی‌ ست …

ارسال نظر برای این مطلب
این نظر توسط ترانه در تاریخ 1394/11/08 و 9:02 دقیقه ارسال شده است

يه شعر جالبه كه ميگه:
دلبر جانان من برده دل جان من
برده دل و جان من دلبر جانان من
بعله يه همچين شاعراي توانمندي داريم ما....
سلام مرسي كه اومدين ونظر گذاشتين به زودي بهترين نظر راجع به پست ديدار رو به نمايش خواهم گذاشت...
اگه هنوز در طرح نظرسنجي شركت نكردين لطفا بياين وشركت كنين براي بهتر شدن وبلاگم به نظرات شما احتياج دارم هرچي كه بيشتر راي بياره ثابت به روال قبليش ادامه خواهد يافت و بقيه بنابه درصد رايشون تغيير خواهند كرد پس لطفا شركت كنين چون اين راي شما خيلي مهمه...
باتشكر : ترانه

این نظر توسط DUYGU در تاریخ 1394/11/08 و 2:33 دقیقه ارسال شده است

زمان برای آنها كه انتظار می‌كشند بیش از حد كند است، برای آنها كه می‌ترسند بیش از حد تند است، برای آنها كه اندوهگین اند بیش از حد طولانی است، برای آنها كه شادمان‌اند بیش از حد كوتاه است، اما برای آنها كه عشق می‌ورزند جاودانه است.

هنری وان دایك

این نظر توسط DUYGU در تاریخ 1394/11/08 و 2:27 دقیقه ارسال شده است

دیگران چون بروند از نظر از دل بروند
تو چنان در دل من رفته که جان در بدنی

سعدی

این نظر توسط DUYGU در تاریخ 1394/11/08 و 2:25 دقیقه ارسال شده است

دوست داشته شدن از سوی کسی که دوستش می داری
آن حس و حالتی ست که
در واژه ی عام و عادی خوشبختی نمی گنجد.

محمود دولت آبادی

این نظر توسط جنیفر در تاریخ 1394/11/08 و 0:38 دقیقه ارسال شده است

با همه ی بی سر و سامانی ام
باز به دنبال پریشانی ام
طاقت فرسودگی ام هیچ نیست
در پی ویران شدنی آنی ام
آمده ام بلکه نگاهم کنی
عاشق آن لحظه ی توفانی ام
دلخوش گرمای کسی نیستم
آماده ام تا تو بسوزانی ام
آمده ام با عطش سالها
تا تو کمی عشق بنوشانی ام... محمد علی بهمنی

این نظر توسط جنیفر در تاریخ 1394/11/08 و 0:37 دقیقه ارسال شده است

تا تو هستی و غزل هست دلم تنها نیست
محرمی چون تو هنوزم به چنین دنیا نیست
از تو تا ما سخن عشق همان است که رفت
که در این وصف زبان دگری گویا نیست
بعد تو قول و غزل هاست جهان را اما
غزل توست که در قولی از آن ما نیست
تو چه رازی که بهر شیوه تو را می جویم
تازه می یابم و بازت اثری پیدا نیست
شب که آرام تر از پلک تو را می بندم
در دلم طاقت دیدار تو تا فردا نیست
این که پیوست به هر رود که دریا باشد
از تو گر موج نگیرد به خدا دریا نیست
من نه آنم که به توصیف خطا بنشینم
این تو هستی که سزاوار تو باز اینها نیست محمد علی بهمنی

این نظر توسط جنیفر در تاریخ 1394/11/08 و 0:37 دقیقه ارسال شده است

من با غزلی قانعم و با غزلی شاد
تا باد ز دنیای شما قسمتم این باد...
می خواهم از این پس همه از عشق بگویم
یک عمر عبث داد زدم بر سر بیداد
مگذار که دندانزده ی غم شود ای دوست
این سیب که ناچیده به دامان تو افتاد محمد علی بهمنی


کد امنیتی رفرش
درباره ما

سایت عاشقانه لاوین20

•♥ برای حمایت از لاوین کد لوگو رو توی وبتون قرار بدین♥ با تشکر ♥•

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • ♥♥♥